چندشب پیش در محفل سخنرانی شیخ حسین انصاریان بودیم. بحث جهالت و علم و عقل بود. می گفت: تکفیری ها و تروریست ها را نگاه کنید. علم دارند، اما جهل دارند. یعنی عقل ندارند. چون نقطه مقابل علم، جهل است و بی عقلی نیست. اما نقطه مقابل عقل، بی عقلی است و این ربطی به علم ندارد. دنیای امروز عالم است، اما کارهای غیرعاقلانه و احمقانه زیاد انجام می دهد. حمله به یک کشور و کشتن هزاران بی گناه کار احمقانه است. یکی از همین تکفیری ها رو دو شب پیش در عراق دستگیری کردند. می خواست در مسیر زائران پیاده امام حسین علیه السلام بمب گذاری کند و دهها زائر از مرد و زن و کودک را به خاک و خون بکشد. خودش هم به درک اسفل السافلین برود بسوزد و تکه تکه شود. از او سوال می کردند: تو اینهایی را که می خواهی بکشی اصلا می شناسی؟ می گوید نه. تو با اینها پدرکشتگی داری؟ نه. اینها اموال تو را خورده اند یا مال تو را غصب کرده اند؟ نه. کینه و دشمنی ای بین شما هست؟ نه.
سوال شد: پس چه مرگت است می خواهی این همه انسان بی گناه را بکشی؟
جواب می دهد: اصلا با من صحبت نکنید. من را هر چه سریعتر تیرباران کنید. من نماز ظهر را خوانده ام. می خواهم تا قضا نشده نماز عصر را پشت سر پیغمبر به جماعت بخوانم!!!!!!
شیخ حسین انصاریان: آخه احمق بی شعور! عالم برزخ و قیامت که عالم تکلیف نیست که تو احمق می خواهی نماز بخوانی. پیغمبر که آنها نمی آید نماز جماعت بخواند. آنجا در نعمت ها به سر می برد.
جمله دیگری هم گفت: بدحجابی اقتدا به خران عالم است!! در این حرفم عجله کردم؟ نه. قرآن می فرماید کسانی که علم دارند اما عقل ندارند، مثل خری هستند که فقط کتاب بار می کنند. مغزشان هیچ چیز از این کتاب نمی فهمد. مطلقا عقل ندارند. مثل الذین حملوا التوراة ثم لم یحملوها کمثل الحمار یحمل اسفارا.